نحیفتر از سینما، فربهتر از نوستالژی
ابوالفضل بنائیان
فیلم مستند «میدان جوانان سابق» مانند یک دورهمی دوستانه است
فیلم مستند به واسطه تنش میان ادعای واقعیت و انتخاب و بیان حقیقتی که فیلمساز مایل به انتقال آن است شکل میگیرد. به همین دلیل، موضوع، شکل بیان، خط داستانی و مخاطب تحت تاثیر مخالفت، بیطرفی و جانبداری از واقعیت مطلوب فیلمساز، معنایی دوباره مییابد.فیلمهای تاریخی و به خصوص فیلمهای سیاسی تاریخی تمایل دارند درکنار نمایش «چیزی که اتفاق افتاده»، چگونگی، چرایی و پسامدهای اتفاق را برای اشخاص دخیل در ماجرا را نیز نمایش دهند و اتفاقا بیان حاشیههای بحثبرانگیز و مجادلهآمیز، جذابتر و تاثیرگذارتر از اصل ماجرا است. به همین دلیل هدف اصلی مستندهای تاریخی سیاسی، دستیابی به دقیقترین و ریزترین جزئیات حادثه نیست، بلکه نمایش کشاکش و تعارض نیروهایی است که در آن حادثه یا اتفاق تاریخی حضور دارند.
فیلم مستند «میدان جوانان سابق» به کارگردانی «مینا اکبری» تلاش میکند زوایا و اتفاقاتی از جریان مطبوعات بعد از دوم خرداد را به نمایش بگذارد، دورهای که یکی از جذابترین، عجیبترین و پویاترین دورههای تاریخ سیاسی ایران است. بعد از تجربه نیمهتمام مشروطه، در دوم خرداد سال 1376 دولتی روی کار آمد که به جای شعارهای پوپولیستی دنبال توسعه سیاسی در جامعه بود و به جای پروپاگاندا و جریان رسانهای توتالیتر، شعار «زنده باد مخالف من» سر میداد. مردم برای خرید روزنامهها بیتاب بودند و روزنامهها دوباره به عنوان رکن چهارم دموکراسی ایفای نقش میکردند. یک سرمقاله روزنامههای اصلاحطلب، غوغایی در کشور به پا میکرد. مطبوعات باشکوهتر از همیشه شرایطی در کشور رقم میزدند که گویی در کشور، انقلابی دوباره اتفاق افتاده است. حتی سیاستمداران برای درج نامشان در روزنامهها تقلا میکردند. ولی همان طور که عبارت «بهار مطبوعات» در مقابل فضای باشکوه مطبوعات در آن سالها، نارسا و نحیف به نظر میرسد. فیلم مستند «میدان جوانان سابق» نیز در نمایش و بارنمایی حقیقت اتفاقات مطبوعاتی آن سالها، علیل، مغشوش و ناتوان است.
«دای واگان» در ارتباط تماشاگر با گروهی از فیلمها، از عبارتی به نام «واکنش به فیلم مستند» صحبت میکند و اعتقاد دارد که «مستند»، نه روش یا شیوه یا گونهای از فیلمسازی، بلکه نوعی واکنش به محتوای فیلم است. تماشاگر میتواند چگونگی نسبت محتوای فیلم با واقعیت را بشناسد. چنین واکنشی بدین معنا نیست که تماشاگر چیزی که تماشا میکند را ضبظ مستقیم وجوهی از حقیقت میداند، بلکه او میفهمد و درک میکند که فیلم سعی دارد ادعاهایی در مورد آن حقیقت بیان دارد. به همین دلیل است که مخاطب میتواند مستندهای انیمیشنی یا تماما بازسازی را مستند بیانگارد، هر چند تماشای این فیلمها به عنوان ضبط مستقیم واقعیت عملا غیرممکن است، اما دیدن آنها واکنشی در تماشاگر بر میانگیزد که از جنس واکنش به فیلمهای مستند است.
مهمترین نحوه برخورد و مهندسی ارتباط مخاطب با فیلم مستند و ایجاد «واکنش به فیلم مستند»، براساس قدرت قصهگویی اثر و نحوه پیشبرد قصه است. قصهگویی خوب در سینمای مستند، حاصل پژوهش خوب است و پژوهش خوب، دیدگاه متوازن، دقیق و منصفانهای را در بطن اثر مستند به وجود میآورد. مستند خوب، مستندی است که مخاطب خودش شواهد ارائه شده را ارزیابی میکند و تلاش میکند شواهد متوازن و منصفانهای را در اختیار مخاطب قرار دهد. اتفاقا فاصله بین مستندهای سیاسی گزارش خبری 20:30 و مستندهای حرفهای در این نکته نهفته است. در جهان متکثر امروز، پرداخت تکوجهی به امور، فیلمی ناکامل و غیر دقیق به بار میآورد. سالهاست که در صداوسیما، تصور عمومی این است که ارائه وجوه متضاد و متنوع از یک موضوع باعث خلل در اثبات موضوع مطلوب آنهاست و تمامی تکنیکهای ماکیومنتریها را به کار میگیرد تا موضوعی را با تمام قدرت سازمان اثبات کند، فارغ از آن که ایجاد «واکنش به مستند» در احترام به مخاطب برای انتخاب او بین شواهد، دیدگاه متوازن و نگاه منصفانه نهفته است.
فیلم «مستند میدان جوانان سابق» به رغم موضوع چندوجهی خود، یک مستند تکوجهی محض است و با اینکه به یکی از چالشبرانگیزترین موضوعات سیاسی میپردازد، عاری از مضامین غیرمنتظره و جنجالی است و در نتیجه مخاطب را به مشارکت فرانمیخواند و باعث هیچ آگاهی جدیدی نمیشود. متاسفانه فیلم «میدان جوانان سابق»، اطلاعاتی را ارائه میدهد که همه میدانند و حتی توانایی ایجاد حس نوستالژیک برای مخاطب خود ندارد. فیلم هیچ سوالی مطرح نمیکند و طبعا جوابی وجود ندارد که فیلم بخواهد به آن پاسخ گوید و مخاطب را در مقام ارزیابی شواهد قرار دهد و مشارکت مخاطب را طلب کند. در حالیکه فیلمهای خوب، سئوال طرح میکنند و با پاسخگویی به سوالات نخست، سئوالات جدیدتر و عمیقتری مطرح میکنند.
ولی نوع پرسش و پاسخ «مینا اکبری» به نحوی است که انگار جوابها را از قبل میداند و گاها خود جوابها را در دهان میهمان خود میگذارد. آیا تا به حال گروهی دیدهاید که برای یکدیگر چیزهایی طرح کنند که خودشان به آن موضوع آگاهی و اتفاق نظر دارند؟ راز موفقیت هر فیلم در ایجاد همن سوال است. موضوعی که گویی فیلمساز و میهمان روی آن اتفاق نظر دارند و مخاطب به فرمان قهری فیلمساز باید به تماشای آن بنشیند. کارشناسها یا میهمانان در فیلمهای مستند به نحوی انتخاب میشوند که دیدگاههای متفاوتی (نه لزوما متضاد) ارائه دهند و تفاوت دیدگاه میهمانان باعث میشود در فیلم، تنش شکل گیرد و مخاطب درگیر ماجرا شود، این دیدگاههای متفاوت، همیشه با حضور مخالفترین فرد ممکن با میهمانان شکل نمیگیرد، گاهی با حضور یک غریبه، یک رهگذر یا حتی یک آبدارچی، کنتراست و توازن در دیدگاه فیلم به وجود میآید. ولی میهمانان فیلم «میدان جوانان سابق» نه کاراکترهای خوشزبان و گرم و صمیمی دارد، نه کاراکترهایی که بتواند موتور محرک فیلم را به حرکت درآورند. ترتیب اپیزودها در مستند به نحوی است که به راحتی میتوان اپیزود گفتگوی هر شخصیت را جابجا کرد.
مستند «میدان جوانان سابق» بیشتر از آن که شبیه اتفاقات مطبوعات بعد از دوم خرداد و روزنامهنگاران بینظیر و تکرار نشدنی آن سالها باشد، بیشتر شبیه مستندهای یک سویه اخبار 20:30 شبکه دوم سیما است. و به جای آن که به نقش مطبوعات در اتفاقات سیاسی آن سالها بپردازد به دورهمی چند دوست قدیمی شبیه است.