روشنفکران رذل و مفتّش بزرگ*
ابوالفضل بنائیان
در برهوت بهمن ماه سینمای ایران، فیلم مستند «مهرجویی، کارنامه چهل ساله» میتواند موهبتی باشد که از بسیاری از فیلمهای روی پرده داستانگوتر و از بسیاری از آثار طنز این روزهای سینما، مفرحتر و دلنشینتر است. داریوش مهرجویی با خلق هفت شخصیت ماندگار در سینما، از مهمترین کارگردانهای سینمای ایران محسوب میگردد.طنّازی مهرجویی در کلام و غرور او در برخورد با سایرین میتواند پتانسیل مناسبی برای ساخت یک مستند پرتره در اختیار کارگردان قرار دهد تا تصویری دقیق و هنرمندانه از آثار او و جهانبینی او ارائه دهد. شاید نیازی به مطالعه گفتگوهای مهرجویی با نشریات نیست و تنها با مروز کارنامه فیلمسازی، نویسندگی او میتوان پی به شخصیت غریب و پیچیدهی مهرجویی برد که چقدر دیدگاه و آرای او در تضاد و تناقض با جریان عمومی فرهنگ و هنر است و همین تضاد و تناقض، امکان نزدیک شدن به او برای ساخت یک مستند پرتره را ناممکن جلوه میکند. طفره رفتنهای و گاها عصبانیتهای کلامی مهرجویی در پاسخ به بعضی سوالات، شاید گواه ارزش استنادی این مستند برای علاقمندان است. و امکان ارائه یک تصویر ناب و دقیق از افکار او برای مصاحبهگر را غیر ممکن میسازد.
«مانی حقیقی» کارگردان فیلم «مهرجویی، کارنامه چهل ساله» به سبک سنت مونتاژ آیزنشتاین، با ایجاد یک تز و یک آنتیتز، سنتزی در ذهن مخاطب ایجاد میکند که از هر روایت دیگری از مهرجویی به واقعیت نزدیکتر است. تصادم عناصر تحسینآمیز در کارنامه مهرجویی و عناصر تخاصمآمیز نسبت به فیلمهای او، دقیقترین و رئالترین تصویر نسبت به مهرجویی را شکل میدهد. علاقه مانی حقیقی به داریوش مهرجویی، شاید در وهلهی نخست یک عامل مخرّب برای ساخت مستند پرتره از داریوش مهرجویی باشد، ولی مانی حقیقی هوشمندانه علاقه خود را به عنوان مولف اثر و دیگر ستایشگران فیلم را در تضاد و تصادم با منتقدان جدّی آثار او مانند مسعود فراستی قرار میدهد و در یک رابطهی تخاصمآمیز موفق به خلق اثری میشود که نه شبیه به آثار این چنینی در سانتیمانتالیسم غوطه میخورد و از مهرجویی، اسطورهای شبیه شخصیتهای تذکره الاولیاء میسازد و نه شبیه بعضی آثار دیگر تبدیل به اثری مخرّب و ضد دغدغهی مولف تبدیل میگردد.
روایت هندسی و موزون مانی حقیقی در فیلم «مهرجویی، کارنامه چهل ساله» باعث شده است که مخاطب بدون نیاز از گفتار متن و فراتر از بیان شخصیتها به مفهوم جدیدی دست یابد که نزدیکترین قرائت از تفکر و آثار مهرجویی است. به عنوان مثال میزانسن دستشویی که در فیلم «هامون» و «میکس» جنجالهای زیادی به پا کرده بود، یکی از همین نقاط تصادم جذّاب و دیدنی این مستند است. در فیلم «میکس»، خسرو شکیبایی در نقش کارگردان درگیر و دار رساندن فیلم خود به جشنواره است که با سماجتهای «امید روحانی» در نقش یک منتقد برای دریافت خبر جدید از فیلم کارگردان روبرو میشود. شلوغی کارهای عقبمانده کارگردان و اصرار منتقد برای دریافت اطلاعات باعث میشود که کارگردان و منتقد در یک تعقیب و گریز قرار بگیرند. میزانسن طنزآمیز دستشویی، موقعیتی است که امید روحانی میتواند سوالها و دغدغههایش در مورد فیلم جدید کارگردان را بیان کند. این سکانس هجوآمیز بعدها باعث مناقشهی شدیدی بین مهرجویی و منتقدان شد تا جایی که «امید روحانی» توسط منتقدان بایکوت گردید و برای ایفای چنین نقشی، مورد مذمت قرار گرفت. در کتاب «مهرجویی، کارنامه چهل ساله»، کارکرد این سکانس دوبار مورد سوال قرار میگیرد که در دفعهی نخست به طور کلی، مهرجویی از پاسخگویی طفره میرود و رویکرد هجوآمیز خود را به کلی انکار میکند ولی در دفعهی دوم، مانی حقیقی موفق میشود تا افکار مهرجویی را واکاوی کند. مهرجویی دربرابر پرسش دوم، نوک پیکان را به طرف منتقدان بر میگرداند و از کمصبری و روحیه تهاجمآمیز آنها انتقاد میکند. پاسخ قهرآمیز مهرجویی در تدوین در کنار برخورد سخت «احمد طالبینژاد» و گلایه مطایبهآمیز «خسرو دهقان» و برخورد مسامحهآمیز «هوشنگ گلمکانی» قرار میگیرد و این جدال تبدیل به موقعیتی میگردد که مخاطب میتواند برخورد شخصی و دقیق خود از ماجرا را داشته باشد. روند سینوسی تدوین این صحنه، یکی از هوشمندانهترین و دقیقترین حضور مانی حقیقی به عنوان کارگردان این فیلم است که ابتدا خود را به عنوان یک شیفتهی مهرجویی حذف میکند و سپس با شکار یک لحظهی ناب، بالاخره مهرجویی را وادار به واکنش میکند و اصل تصادم را نه در گفتگو و مجادله کلامی با مهرجویی، بلکه در تدوین و با گفتگوی منتقدان قرار میدهد و بهترین و کاملترین نتیجه را ارائه میدهد.
اگرچه شخصیت جذّاب و دلنشین داریوش مهرجویی با آن شیرینزبانیهای او، برگ برندهی این مستند به یادماندنی است، ولی نحوهی مصاحبهگیری از مهرجویی و تدوین هنرمندانه این فیلم باعث شده است که این فیلم فراتر از یک گفتگوی ساده باشد و برخلاف لایهی بیرونی شیطنتآمیز و نوستالژیک، دقیقترین تصویر از مهرجویی را در لایههای درونی منعکس کند.
*عنوان این نوشته برگرفته از نام کتابی به قلم داریوش مهرجویی است.