اعتلا در احتراز
ابوالفضل بنائیان
مخاطبی که مبنای تطبیق و تقسیمبندی سینمایی را تولیدات اخیر و جنجالی این سالها تلقی میکند، ممکن است متوجه اجتناب آگاهانه و پرداخت مینیمال فیلم «ناهید» ساخته «آیدا پناهنده» در وهله نخست نشود. در روزگار هیاهوی فیلمهای پرفروشی مانند کارهای تهمینه میلانی که کباده روانشناسی و اصلاح خانواده را یدک میکشند و از طرفی آثاری مانند «چهارشنبه 19 اردیبهشت» داعیهدار دغدغههای اجتماعی و معضلات جامعهاند. فیلم «ناهید» با گذر از جذابیتهای گیشهای فیلمهای زنانه و دلربایی پز روشنفکری سینمای اجتماعی میتواند از سطح طرح معضل اجتماعی عبور کند و با کارگردانی هوشمندانه، خلاقیتهای میزانسنی و غافلگیریهای لحنی در فیلمنامه، جنس جدیدی از پرداخت سینمایی را به مخاطب خود هدیه دهد.
فیلم «ناهید» روایتگر زندگی زنی به همین نام و با بازی «ساره بیات» است که از همسر معتاد و قمارباز خود با بازی «نوید محمدزاده» طلاق گرفته است. زندگی پرمخاطره او در نحوه تعامل با فرزند لجوج و عصیانگر و مزاحمتهای گاه و بیگاه همسر سابق اگرچه مقدمهای طولانی برای فیلم ناهید است. ولی فیلم در پایان میتواند استیصال و درماندگی زنی را به تصویر بکشد که در چندراهیهای تقدیری خویش گیر کرده است.
آیدا پناهنده در اولین تجربه سینمایی خود توانسته است با اجتنابی هنرمندانه از مضامین شعاری، درامی خلق کند که وابسته به احساسات متراکم مخاطب نسبت به زنان و کلیشههای سانتیمانتال نیست و میتواند تاثیری عمیقتر و ماندگارتر داشته باشد. نکته جالب این که این موضوع در دو سطج رویکرد شخصیت ناهید نسبت به مصائب زندگیاش و رویکرد کارگردان نسبت به زندگی قهرمانش رخ میدهد. یعنی همانقدر که ناهید در برابر مشکلات با شکیبایی و خویشتنداری، طی طریق میکند، نگاه کارگردان نیز نسبت به وضعیت قهرمان داستان، نگاهی احترامآمیز و بر مبنای کرامت انسانی است. و هرگز فیلمساز تلاش نکرده است با اغراق در وضعیت تراژیک شخصیت قهرمانش، نگاهی ابزاری به او داشته باشد و به بهانه ذکر مصیبت و شرح فلاکت، شخصیت و عزت نفس قهرمانش را زیر سوال ببرد.
فیلم «ناهید» با تمرکز بر ایده داستانی خود اگرچه بیانگر سختیها و مرارتهای قهرمان رنجور داستان خویش است، ولی هیچگاه به بهانه طلب اشک مخاطب و تاثیرگذاری آنی، از فرم رئال خود فاصله نمیگیرد و به سانتیمانتالیسم نزدیک نمیشود. به عنوان مثال در صحنه درگیری ناهید و همسر سابق، از فرم ارائه صریح و تدقیق جزئیات فاصله میگیرد و از نمایش مستقیم خودداری میکند ولی غافلگیری لحن در بیان خط دراماتیک آنجا رخ میدهد که فیلم حتی در لحظاتی قادر است مانند صحنه ملاقات ناهید و همکارش در خانه مادرش، به ناگاه با طنز موقعیت استفاده کند و لحن سرشار تراژیک سکانس را با یک طنز موقعیت تعدیل کند و موقعیت آسیبشناسانه درام خود را به داستانی شبیه باقی فیلمهای این چنینی تقلیل ندهد.
اجتناب و احتراز کارگردان از افراط در تراژیک نمایی اگرچه باعث شده است که این فیلم از منظر میزان تاثیرگذاری و ماندگاری نسبت به آثار شبیه این فیلم چند پله بالاتر بایستد، ولی از سوی دیگر باعث هزینهای مانند عدم اقبال عمومی برای این فیلم شده است که این فیلم هرگز نتواند مانند فیلم «هیس! دخترها فریاد نمیزنند» گیشهها را به تسخیر در بیاورد. نکتهی جالب آنجاست که اجتناب آگاهانه فیلم «ناهید» از برانگیختن و احساسات لحظهای مخاطب تنها محدود به میزانسنها و پیچشهای فیلمنامهای نمیگردد، بلکه در رویهای کاملا فرمال، ابعادی بصری مییابد و دوربین «مرتضی قیدی» از سقوط به ورطه نمایش جذابیتهای بصری و پتانسیلهای لوکس لوکیشن فاصله میگیرد که این موضوع در تضاد کامل با آثاری چون «تمشک» ساخته «سامان سالور» است که از یک سوی تراژدی و فضای غمبار را فریاد میزنند و از دیگر سوی با دوربین پرسهزن، زیبایی شمال را تحسین میکنند. ولی «مرتضی قیدی» به جای تصاویر کارتپستالی و نمایش جذابیتهای پنهان ویلاهای زیبای کنار دریا، با قابهای کمتحرک خود حس خفگی و درماندگی قهرمان فیلم را به نمایش میگذارد و گاه با ارائه خلاقیتهای بصری تحسینآمیز مانند نمایش دوربینهای مداربسته دست به کار بزرگی میزند که بیشباهت به شاهکار سکانس معروف هانکه در فیلم «ویدوی بنی» نیست.
فیلم «ناهید» به کارگردانی «آیدا پناهنده» اگرچه با نکوبختی توانست در جشنواره کن تحسین گردد و نگاهها را بعد از جشنواره فیلم فجر به خود برگرداند. ولی شانس بزرگتر این اثر در توارد غریب اکران به همراه فیلمهای دیگر روی پرده یعنی «جامهدران» و «چهارشنبه 19 اردیبهشت» نهفته است که باعث میگردد زیبایی اجتناب آگاهانه و احتراز هنرمندانه این فیلم بیشتر و بهتر به نظر برسد. که برای بیان یک داستان تراژدی نه نیاز به تصاویر بکر شمال و خانههای لوکس مانند فیلم جامهدران است و نه نیاز است که مانند فیلم «چهارشنبه 19 اردیبهشت» انواع فجایع طبیعی و غیرطبیعی را بر سر شخصیت آورد.